پلنگ چشم قشنگه....
مامانی امروز سه شنبه...۲۱مهر ۹۴ هست و مسابقه عصرانه سالم تو خانه سلامت برگزار شد. بعد هم رفتیم خانه کودک البته من شما رو اول بردم اونجا ولی شما تنهایی اونجا نموندی و من دوباره شما رو با خودم برای مسابقه بردم و بعد از تمام شدم مسابقه که شما یه مقداری منو اذیت کردی و میخواستی بری خانه بازی و بعد از اینکه دوباره رفتیم اونجا برای طراحی صورتت از من اجازه گرفتن و منم از شما پرسیدم دوست داری صورتت رو نقاشی کنن و شما خیلی تمایل نشون دادی البته وقتی نوبتت شد خواستی گریه کنی که زود آروم شدی و وقتی اومدیم خونه عمه طاهره طاها جونو برده بود حموم و طاها جون شما رو دید و کلی ذوق کرد و نقاشی صورتت تا عصر موند تا بابایی اومد و دید و بعد با کلی مکاف...
نویسنده :
مامانی آرتینا جان***
0:52